تفاوت بین مدیریت چابک و مدیریت سنتی پروژههای IT
متن زیر درمورد تفاوت مدیریت چابک و مدیریت سنتی در پروژههای IT هست که ترجمه خودم از وبسایت http://pmtips.net از لینک زیر هست:
http://pmtips.net/blog-new/the-difference-between-agile-and-traditional-it-project-management
کار و مدیریت پروژه بطور عمومی دو حالت داره: چابک و سنتی. روش سنتی مدلی هست که اکثر ما با اون بیشتر آشنا هستیم.بطوری که بعضی از کسب و کارها با این سبک متناسب هستند.دوست ما خانم جسیکا رادبرن درمورد تفاوت بین مدیریت چابک و مدیریت سنتی در پروژههای IT صحبت خواهد کرد.
مدیریت سنتی بدین معنی است که فعالیتها موکدا محدودهها،روشها و چهارچوبهای زمانی را مشخص میکنند.همهی فعالیتها باید براساس یک چرخه تکراری تمام شوند. این سبک چیزی نیست که شما در مدیریت چابک با آن سروکار دارید.
در مدیریت پروژه چابک ، فعالیتها یک پروسه تعریف شده ندارند، بلکه ممکن است در طی فرایند از حالت اجرا به حالت تعریف دوباره یا برعکس حرکت کنند قبل ازینکه محصول نهایی تولید گردد. این سبک درواقع بیشتر روی کیفیت و خصوصیات بعنوان اصول پروژه تمرکز دارد تا اینکه براساس زمان یا هزینه تمرکز داشته باشد.
درواقع بطور کلی این دو سبک مدیریت در پروژه های IT تفاوتی ایجاد نمیکند.
برای مثال مدیریت استایل توسط مدیران اجرایی و سوپروایزرها ادامه پیدا میکند.
بطور طبیعی هر سبک، مجموعه ای از انتظارات و چالشهای متفاوت را ایجاد میکند. در زیر تعدادی از آنها را آورده ایم:
تکمیل فعالیتها و تاریخ تحویل فعالیت
وقتی درمورد تکمیل فعالیتها و تاریخ تحویل فعالیتها صحبت میکنیم، بسیار آسان است که تخمین بزنیم وقتی یک شرکت که براساس مدیریت سنتی پروژه عمل میکند . با یک پروسه و چرخه فعالیت ثیت شده، مدیر میتواند چهارچوب زمانی فعالیتها را برای هر کارمند برای اتمام کارش مشخص کند.همه اینها بخاطر این است که در انتها یک زمان مشخص برای تحویل خروجی نهایی داشتهباشیم.
در مدیریت چابک پروژه در هرصورت، پروسه یک چرخه مشخص برای پیروی کردن ندارد، بنابراین امکان حرکت از مرحلهای به مرحلهای دیگر به طور نامحدود وجود دارد(مخصوصا اگر شرکت با یک مشتری چالشی و سخت در تعامل باشد). این به این معنی نیست که پروژههای چابک دارای زمان تحویل پایانی نیستند، زمانها دارای چهارچوب زمانی هستند اما فعالیتها دارای قابلیت انعطاف بیشتر یا کمتر هستند.
در پروژههای IT روش سنتی مدیریت پروژه بهتر است ، البته زمانی که فعالیتها روتینتر و دارای روال مشخصتری باشند، مثل تنظیم و نصب نرمافزار یا نگهداری دوره .
پروژههایی که نیازمند تست و بهبود هستند مثل بالا آوردن یک سایت، ساخت اپلیکیشن یا نرمافزار، یا پروژههای دیگر شبیه این، باید به روش مدیریت چابک انجام شوند. مطمئنا بیشتر این پروژهها با برنامهریزی و طوفان فکری شروع میشوند، اما میتواند دوباره بازگشت داشتهباشد و به مرحله توسعه و تست برگردد. این برای مدیران نیاز است تا خصوصیاتی را تغییر دهند، یا اینکه اگر خروجی و نتیجه کار مطابق با کیفیات مرحله طراحی نشد و …
جا و امکانی برای بهبود و خلاقیت
در مدیریت سنتی پروژهها این بسیار آسان است که زمان تحویل پروژه را تخمین زد، اما جایی برای خلاقیت درنظر نمیگیرد. از آنجایی که در این حالت زمان عامل اساسی است، همه مدیران نگران این هستند که کار خود را به موقع انجام دهند و نگران اینکه بعد یا قبل فعالیتشان چه اتفاقی میافتد نیستند.
علاوه براین، در مدیریت سنتی، مدیران یک سری تواناییهای مشخص که از آنها انتظار میرود دارند، علاوه بر اینکه کنترل کیفیت موکدا پیگیری میگردد، در نتیجه برای کارکنان فرصتی برای بازیکردن و استفاده از ایدههای جدید وجود ندارد.
درعوض ، در مدیریت چابک پروژهها جایی و امکانی بزرگ برای بهبود و خلاقیت درنظرگرفته دادهمیشود. با توانایی عقبگردکردن و یا جلوانداختن پروسههای مختلف در کار، کارمندان میتوانند ایدههای تازهیافته خود را برای پروژه ارائه و تجربه کنند. این سبک از مدیریت مخصوصا برای شرکتهای تکنولوژیک که به دنبال تولید محصول یا خدمت خلاقانه و یا بهبود آن هستند متناسب است.
اپلیکیشنها و نرمافزارها برای مثال آنهایی که برای رفع نیازهای عمومی بهبود دادهشده اند، نیاز به تستهای دقیق دارند برای اینکه از رضایت و لذت کاربرنهایی از محصول اطمینانحاصلکنند. اگر اختلافنظر و باگ در طی مرحله تست مشاهدهشود، توسعهدهندگان نیازدارند تا به مرحله طوفانفکری یا توسعه برگردند برای اینکه محصول را کاملکنند.
مسئولیتها و جوابگوییهای مشخص
درعینحال که هر دو سبک مدیریت را میتوان کارتیمی نامید، چراکه هردو برای رسیدن به خروجی مشترکی تعدادی فعالیت را انجام میدهند، اما تفاوتهایی در مسئولیتها و جوابگوییها دارند.
درمدیریت سنتی، از آنجایی که فعالیتها و انتظارات بسیار خوب تعریف شده و پایدار هستند، این خیلی راحت است که چه کسی کار را انجام دادهاست. درنتیجه محدوده پاسخگویی هز کارمند تا جاییاست که فعالیتها با وی مرتبط باشند و به دوش وی باشند.
اما در مدیریت چابک، پروسه کم یا بیش بهم پیچیده بوده، و کارمندان محدودهای از فعالیتهای مختلف را برای فقط یک پروژه انجام میدهند و این بسیار سخت خواهدبود که مشخصکنیم مسئول پاسخگویی به مشکلات یا بهبودهای کوچک و بزرگ در یک پروژه چهکسی است.
درهرصورت اینجا جایی هست که احساس ناب کار تیمی بهدستمیآید، از آنجایی که پروژه بسیار منعطف است، برای هر موفقیت یا شکست ارتباط با یک شخص وجود ندارد بلکه این کل تیم است که در مقابل هرچیزی بعنوان مسئول شناختهمیشود.
علیرغم وجود تفاوتها، هر دو سبک مدیریت بسیار خوب عملمیکند تا زمانی که در کاری که متناسب آن سبک است بهکار بردهشود. همانطور که در بالا اشاره شد، کارهایی که بطور ذاتی تکراری هستند مانند نگهداری و تعمیرات و کارهای عیبیابی و رفعمشکل، میتوانند با مدیریت سنتی پروژه خوب کارکنند. پروژههایی که به نحوی با نوآوری، آزمون و خلاقیت سروکار دارند مثل وب ،توسعه اپلیکیشن، تولید نرمافزار و بازیهای ویدیویی میتوانند بهخوبی با سبک مدیریت چابک پروژه موفق شوند
لینک تصویر:
http://pmtips.net/blog-new/the-difference-between-agile-and-traditional-it-project-management
شاید این مطلب وبسایتم درمورد نکات کنترل پروژه برای شما جذاب باشد
[…] در زمینه چابک میتونید به نوشته دیگر وبسایتم درمورد مدیریت چابک مراجعه […]